شیطون بلا
خسته شدم سه بار برات کلی چیز میز نوشتم یک دفعه پاک شد حالا فعلا عکسات و میزارم بعد میام مینویسم چون خاطر خواهات من و کشتن انقدر سراغ عکساس جدیدتو گرفتن عشقم
وقتی از حمام میام خیلی ماه میشمااااااااااااااا
وقتی دارم مامانم گول میزنم تا من و نخوابونه
رفته بودم گل گاوزبون بچینم اصلا هم نمیدونم اینا که میگن بریم بچینیم چی هست
تا حالا این مدلی شیشه شیر خورده بودین
هیچ جای دنیا برام هیجان انگیز تر از نشستن در یخچال فضوضولی کردن تو شیشه های سس نیست
وقتی که احساساتم به خلسم قلمبه میشه
هر جا که آب باشه من همه لو بیچاله میکنم شاید باید مرغابی میشدم هاااااااااااا
چله تابستون شمال چه هوایی داشت منکه از این دریای طوفانی حسابی تلسیدم پلیدم بغل مامانم
دراز کشیدن وسط فروشگاه زارا هم صفایی داره
مامانم من و گذاشت تو حموم آب بازی تا دست از فضولی کردن تو کابینتا بر دارم .... خوب میخواستم کمکش کنم کابینتا رو تمییز کنم
میخوام از سلسله بیام پایین ........ نه نیمیام التفاش زیاده