رهام وزندگی منظم
رهام عزیزم الان 6 ماهه که به مهد میری و دیگه کاملا به اون عادت کردی ساعت خواب و غذات مشخصه شیرینی هات روز به روز بیشتر میشه با اینکه دیر به حرف افتادی ولی خیلی خوب پیشرفت کردی و تقریبا تمام لغات و فعل هارو درست و به جا به کار میبری طوری که بعضی وقتها از حرفای قلمبه صلمبه ات ضعف میکنم عشق کوچولوی من توی مرداد ماه در سن دو سال و نیمه گی از جیش گرفتمت در مسافرت ترکیه بلاخره اراده کردم و هر طور بود این کار سخت و انجام دادم حالا بماند که اونجا همه جاهای هتل و از جمله اتاق و لابی و رستوران و استخر و اووووه هر جا که تونستی حسابی صفا دادی ولی خب بلاخره موفق شدیم و الان وقتی میشینی رو توالت میگی آخیش چه حالی میده جیش میکنی و من همونجا محکم میچلونمت از این حرفای گنده گنده ات خیلی شیرین زبونی پسر خوشگلم بعضی وقتا که خراب کاری میکنی تو صورتم نگاه میکنی و میگی اشکال نداره اشکال نداره بعدش هم تاکید میکنی که پسر خوبی هستی خلاصه عشق من نفس من زندگی با وجود تو شیرینه لحظه لحظه وجودت لذت بخشه و حتی برای نگاه کردن بهت هم باید شاکر خدای مهربون باشم .