اولین آب تنی آقا رهام تو دریا
میدونم میدونم میدونم ....... من تسلیمم ....... میدونم که خیلی ها شاکین از دیر آپ کردن وبلاگ آقا رهام ......... ولی باور کنید بی تقصیرم .......... سرم خیلی شلوغه .......... حالا هم هر چی سعی کردم یک روز بیام وبلاگ و آپ کنم که همه عکسا پیشم باشه نشد فقط یک سری عکس های کیش که 22 فروردین آقا رهام و بردیم و اونجا اولین آب تنی و تو دریا کرد براتون میذارم بقییه عکس های عید و .... بعدا میذارم ...................
حالا میرسیم به اندر احوالات آقا رهام تو این چند وقته ..........
عشق مادرش تو عید هر چی مسافرت رفتیم حسابی از دماغمون در آورد چون کوچولوی من مریض شده بود گوشش چنان چرک کرده بود کهمدام میزد تو سر خودش
الهی مادرت فدات بشه ما هم خیلی دیر فهمیدیم چی شده و دیر دکتر پیدا کردیم آقای دکتر کلی آمپول داد به پسملی و ما فکر کردیم برای آمپول زدن خیلی گریه کنه ولی مثل یه مرد رفت به جنگ اهریمن و اصلا جیکش هم در نیومد قربونه مردونگیت بشم
خلاصه ما هم چون مسافرت عیدمون خراب شده بود آخر فروردین رفتیم کیش و اونجا آقا رهام حسابی آب تنی و تفریح و بازی کرد تو ساحل واسه خودش چهاردست و پا راه میرفت و کلی ذوق میکرد قربونش برم طوری که به زور از دریا آوردیمش بیرون
آقا رهام ما یکم تنبل تشریف داشتن بلاخره تو 15 ماهگی راه افتاد اونم بگین به خاطر چی ...........؟یک روز من داشتم نصف هندونه ای رو که قاچ کرده بودم میبردم بذارم تو یخچال که آقا رهام از اونجایی که قاتل هندونس جناب هندوانه رو تو دست من دید و همونطور که دستش و به صندلیش گرفته بود و ایستاده بود دستش و از صندلیش ول کرد و با غرغر دنبال من راه افتاد که هندونه رو نذارم تو یخچال ......
از اون به بعد دیگه ترس آقا ترسو ریخت و شروع کرد به راه رفتن ......... آقا رهام روز به روز داره شیطون تر میشه و البته فضول تر میخواد سر هر سوراخی در بیاره
خیلی دردری تشریف دارن ایشون تا ولشون کنی در و باز میکنن و خداحافظ شما ده برو که رفتیم
وقتی آقا رهام بیدارن هیچ کس حقه خوابیدن نداره همه باید بیدار باشن آماده به خدمته ایشون و گرنه با کنترل و مبایل و جعبه دستمال کاغذی و هر چیزی که گیرشون بیاد یک ضربه جانانه تو ملاجتون میزنه که خواب کامل از سرتون بپره خوب بچم با هوشه دیگه کشف کرده که اگر چیزی را در ملاجه کسی بکوبد طرف چشماش و باز میکند
آقا رهام خیلی دوست داره که با افراد خانواده پشت میز غذا بشینه و با کارد و چنگال بیفته به جون محتویات بشقاب ها و دیس برنج و ظرف خورش البته نیمرو و املتم خیلی دوست داره و لقمه های مردونه میزنه تو رگ
هر وقت هم که فنجون چایی و هر جایی ببینه میگهههههه جییییییییزه و اصلا خدایی نکرده که بهش دست نمیزنه فقط اگه ولش کنی با فنجون چایی دوش میگیره
هیچ کس تو خونه ما حق نداره جارو برقی بکشه جارو برقی کشیدن مختص آقا رهامه
بابا امیر هم دیگه از رانندگی کردن راحت شده چون آقا رهام رانندگی خیلی دوست داره قان قان میکنه و ما رو سریع به مقصد میرسونه
اگر هم لطف کنه و پشت فرمون نشینه باید رو پای مامان شکوفه آهنگ جان مریم گوش کنه و قر بده
آقا رهام تو چند وقته پیش از بچه های دیگه میترسید ولی الان رابطه خوبی با بچه های دیگه ایجاد میکنه
تا جایی که تا سرمونو برگردوندیم دیدیم داره دختره همسایه رو.............
البته دختر همسایه هم همچین بدش نیومدو رهام و.........................
آقا رهام اصلا تنبل بازی در نمیاره مثلا وقتی توپش میفته دور تر میدوه و میره توپش و میاره اصلا این حرکت و که انجام نمیده ............
خلاصه آقا رهام شیرین کاری زیاد داره عاشق آشپزخونه و تمام محتویاتش از جمله یخچال و گاز و ماشین لباسشویی و ظرف شویی و مواد شوینده و ....... هست و اصلا هیچ کاری با اسباب بازیهاش جز اینکه وسط اتاق پخششون کنه نداره ........ وقتی میره حموم بیرون آوردنش کار کرام الکاتبینه و اگه حواست نباشه و در حمام و دستشویی و باز بذاری آقا رهام با سرعت نور میره اون تو همچین عشق میکنه که انگار اومده تو سرزمین عجایب ............ وقتی آقا رهام و به طور جدی دعوا کنی سرش و میندازه پایین و خجالت میکشه و اصلا از این خنده ها تحویلت نمیده
آقا رهام به کامپیوتر خیلی علاقه داره و وقتی یه جا یه کامپیوتر یا لپتاپ بی نوا گیر بیاره اول مثل آقا مهندسا با شخصیت دکمه هاش و فشار میده
.
اما بعد از چند دقیقه نمیدونم فرمول فیثاغورسش اشتباه از آب در میاد یا محاسبات انرژی هسته ایش که عصبانی میشه و دیگه اون رفتاری که در شان جناب کامپیوتره رو باهاش انجام نمیده
اگه بخوام بشینم و اینجا از شیرین بازی های آقا رهام بنویسم شاید فردا صبح هم تموم نشه فقط باید بگم آقا رهام یه دنیا عشقه یه دنیا عشق وقتی با معنی تو صورتت نگاه میکنه وقتی دستای کوچولوشو میاره و موهاتو ناز میکنه وقتی میاد مثل بچه گربه تو بغلت لالا میکنه یه عشقیه که به هیچ عنوان نمیتونم وصفش کنم فقط میتونم برای همه اون کسایی که تا حالا مادر یا پدر نشدن دعا کنم که این عشق و تجربه کنن
داشتم میرفتم عید دیدنی خوافم بلد
لب دریا دوست دخمل پیدا تردم